سرخ بی نهایت
یک لحظه من دل می برم از هرکسی روی زمین
یک لحظه با احساس تو میشم برات عاشق ترین
من آن برگم که از شاخه فرو افتادم و بازم
تو ذهنم از تو ویادت یک عشق تازه می سازم
می دونم که منم گاهی پریشون می شم وخسته
تصور می کنم دستت به روم هرچی دره بسته
ولی بازم کریمانه تو صد دیوارو در کردی
بازم با این همه خوبی منو شرمنده تر کردی
برای این دل تنها پناه بهتری بازم
باتو معنای این دنیا میشه سکوی پروازم
اگر روزی بفهمم که چه احساسی به من داری
تمام جونم رو میدم برا این حس دلداری
چه رویایی وصال تو پس از عمری غم دنیا
چنان برفی که جانانه بباره از پی سرما