سرخ بی نهایت
عشق پیش دلت ای نادره می بازد رنگ
پیش این منظره هر پنجره می بازد رنگ
نیم روزی ست گر افسانه این بازی عشق
پیش آن جلوه هر خاطره می بازد رنگ
کیست بر پاکی باران نزند شبنم صدق
آب از دیدن این طاهره می بازد رنگ
نزد خورشید که با ذره ای از پرتو او
شب بی غیرتی شب پره می بازد رنگ
رنج تبلیغ تو ای شیخ قبول افتد، لیک
پیش خاموشی یک، حنجره می بازد رنگ
شعبه در شعبه اگر دفتر فریاد زنی
همچو پژواک در این دایره می بازد رنگ
داغ خون تو چنان شعله بر افلاک کشید
که شب حادثه زین نایره، می بازد رنگ
نامت ای قبله حاجات، گشاد کار است
گوش چشمی بنمایید گره، می بازد رنگ
علی قلی امیر حمدی